ستون گفت و گو به شرح آراء و پژوهشهایی میپردازد که در چارچوب مطالعات جامعه و امنیت ارائه یا منتشر شدهاند. در ستون امروز در خصوص «بنیانهای مفهومی و موازین روششناختی امنیت جامعه» و با جناب آقای دکتر نصری به گفتگو نشستهایم. آقای دکتر نصری مجری بخش تئوریک پروژه «مبانی نظری و مؤلفههای مفهومی امنیت جامعه» بوده و اخیراً پژوهش خود را تکمیل و دفاع کردهاند. نامبرده فارغالتحصیل اندیشه سیاسی از دانشگاه تربیت مدرس بوده و هم اکنون استادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه خوارزمی و استاد مدعو دانشگاه علامه طباطبایی هستند. ضمن تشکر از ایشان، آنچه در پی میآید مشروح طرح و نقد نظر با جناب آقای دکتر نصری است؛
سوال: آقای دکتر، اصطلاح Societal Security به چه معناست؟
دکترنصری: اصطلاح Societal Security در نیمه اول دهه 1990 یعنی حدود سه سال پس از فروپاشی شوروی و پدیداری نوعی بحران تعلق و بحران هویت در بلوک شرق رخ نمود. طی این سالها اروپای غربی از نظر اقتصادی و اجتماعی شرایط مطلوبی داشت و ماهانه میزبان و مقصد دهها هزار مسافر و مهاجر و تاجری بود که یا از سر علاقه روانه غرب میشدند (pulling) و یا از کشور خود رانده میشدند (pushing). این تحول، موجی در کشورهای اروپای غربی بوجود آورد؛ چرا که هم مهاجران دغدغههایی داشتند و هم ساکنان کشور میزبان. در بعضی مناطق اروپا به دلیل تراکم رو به رشد نیروی کار تازه وارد، فرهنگ و رسوم بومی در معرض نابودی قرار گرفت، از سوی دیگر مهاجران هم نمیخواستند و نمیتوانستند علایق بومی و فرهنگ اولیه خود را به نفع فرهنگ کشور میزبان فروگذارند. این قبیل نگرانیها، برخی محققان از جمله اُل ویور (Ole Waever) ، باری بوزان (B. Buzan) و چندین اندیشمند سرشناس دیگر را بر آن داشت که در خصوص این موضوع پژوهش و نظریهپردازی کنند و بدین ترتیب بود که مفهوم Societal Security ابداع و متداول شد.
سوال: این مسئله چگونه به جامعه ایران راه یافت و چرا این همه در مورد معادل فارسی یا مصادیق ایرانی آن اختلاف نظر وجود دارد؟!
دکترنصری: ماجرای انتقال مفهوم Societal Security به ایران مانند مفاهیم دیگری چون جامعه مدنی، آزادی، حقوق بشر و غیره، جالب و جذاب است. اندیشهوران جامعهشناسی این مفهوم را موضوعی آشنا و کلیدی جامعهشناسی تلقی کردند، علمای علم سیاست از این مفهوم برای درک و تحلیل سامان و ثبات سیاسی بهره جستند و استراتژیستها آن را به عنوان موضوعی راهبردی ـ امنیتی معرفی کرده، در صدد ترجمه و تفسیر ایرانی آن برآمدند.
تا جائیکه بنده جستجو و تفحص نمودهام، برداشتهای مختلفی از این مفهوم وجود دارد؛ مترجمان مختلف، Societal Security را به امنیت اجتماعی ـ امنیت اجتماعی شده، امنیت جامعگی، امنیت جامعوی، امنیت جامعهگانی و ... ترجمه کردهاند و استدلال مترجمان در ترجمه این عبارت متمایز کردن آن از مفاهیم مشابهی چون تأمین اجتماعی (Social Security) ، امنیت ملی (National Security) و امنیت انسانی (Human Security) ، بود. من بدون اینکه بخواهم مفهوم جدیدی وضع کنم بهنظرم میرسد که در ترجمه مفاهیم باید به درستی معنایی و نیز خوشآوایی معادل توجه داشت و مخاطب را بدون سکته و ابهام به درک معنا رهنمون شد. هدف کلیدی (Societal Security) ، درک و تحلیل امنیتِ جامعه است، جامعه حدفاصل فرد از یکسو و دولت از سوی دیگر قرار دارد، حتی اگر آن مفهوم را به امنیت جامعه برگردانیم به خطا نرفتهایم. در امنیت جامعه، روی گروهها (ی متشکل از افراد انسانی) تمرکز میشود و سهم و نقش آن در امنیت ملی مورد بحث واقع میشود. بنابراین در حالیکه امنیت ملی به ارزشهای کلان کشوری، نظیر تمامیت ارضی میپردازد و یا امنیت انسانی به ارزشهای والای انسانی (مانند برابری و آزادی و مناعت طبع) و هسته حیاتی زندگی انسانها میپردازد، در امنیت جامعه از حیات و کمال گروههای اجتماعی مانند گروه زنان، گروه اقلیتها و یا گروه دانشگاهیان بحث میشود. به عبارت روشنتر هنگامی که دانشگاهیان حس میکنند که این نهاد به واسطه افت کیفیت یا سلطه کمیت، مرجعیت خود را از دست میدهد دغدغه خاطر پیدا میکنند یا وقتی که اقلیتی هویت و ارزشهای خود را در معرض انکار و دستکاری میبیند نوعی دغدغه جمعی پدید میآید که این دغدغهها در ذیل مبحث Societal Security یا همان امنیت جامعه بحث میشود.
سوال: آیا موضوع و دغدغهای چون آلودگی هوا در ذیل این مفهوم قابل بحث است؟
دکترنصری: نهخیر! آلودگی هوا و مشکلاتی از این دست معطوف به گروه اجتماعی خاصی نیست بلکه عموم و کلیت جامعه را هدف قرار میدهد و طیفی از سالخوردگان، کودکان، بیماران و حتی جوانان را زمینگیر و خسته و افسرده میکند، بنابراین چنین موضوعی در ذیل امنیت عمومی Security Public قابل تحلیل است. امنیت جامعه مرجع مشخصی دارد و آن عبارت است از گروهها. گروهها در سطوح مختلفی در معرض تهدید و ناامنی قرار میگیرند؛ در سطح اول، موجودیت یک گروه در معرض خطر است مانند سیاست التعریب صدام حسین که با هدف عربی کردن در پی انهدام هستی کردها بود یا سیاستهای صربها در بوسنی و کوزوو که در صدد بلعیدن ارزشهای یک گروه متمایز بهنام مسلمانها بود. در سطح دوم، موجودیت گروه پذیرفته میشود اما به گروه مزبور اجازه پرواز تا ارتفاع محدودی داده میشود یا به یک گروهی مانند زنان کارهای ویژهای سپرده میشود که ظاهراً کار ولی حقیقتاً مشغله و نوعی مشغولیت است تا کار به معنای واقعی آن. همانگونه که مطلع هستید کار پیش از آنکه با جیب و شکم مشاغل مرتبط باشد با شخصیت و وجدان آدمی مرتبط است. بنابراین در سطح دوم، دامنه انتخاب گروهها محدود و مهندسی میشود. در سطح سوم، ناامنی جدی و پیچیدهتری گریبانگیر اعضای گروه میشود و آن اینکه انسانها در حین کار از خود بیگانه میشوند و کارشان به جای آنکه رهاییبخش و شوقانگیز باشد استثمارکننده و دلسردکننده است، بهطوریکه هیچ رنگ و بویی از امید و ارزش و زیبایی در کار، به چشم و دل نمیآید. اینجاست که امنیت جامعه ماهیت اندیشهای و حتی فلسفی پیدا میکند و نگرانی و یأس اجتماعی جایگزین نشاط و امید و عشقورزی میشود.
سوال: آقای دکتر! مصادیق و مؤلفههای امنیت جامعه در غرب و جهان غیر غربی یکسان است یا مؤلفههای بومی این مفهوم، متفاوت است؟
دکترنصری: در یک کلام میتوان گفت که مصداق غالب امنیت اجتماعی در مطالعات غربیها هویت است. هرچند در نگاه مک سویینی مضمون امنیت جامعه نه هویت که احتیاج به بقا است. اما در جهان غیر غرب مجموعهای از معادلات هویتی و مادی درهم تنیده شده است بهطوریکه این دو، همدیگر را تقویت میکنند. اگر در این معادله، مسائل مادی در امور هویتی غالب باشد آنگاه امنیت جامعه صبغه اقتصادی مییابد. اما اگر مسائل هویتی جدیتر و بسیجگر باشد آنگاه امنیت جامعه صبغه هویتی مییابد. ابداع و توضیح این مفهوم با غربیان بود. مصداق اصلی امنیت جامعه هم، موضوع هویت بود یعنی اصحاب مکتب کپنهاگ با مشاهده تعداد و شدت جابجایی جمعیت، هویت را موضوعی امنیتی قلمداد کردند و از امنیت هویت و امنیت نرم در کنار و حتی در مقابل امنیت ملی سخن گفتند. این برداشت هویتمحور بعدها با چالش مواجه شد. مک سویینی یکی از معترضان تفسیر بوزان و ویور است. به عقیده سویینی، این هویت و ارزشهای هویتی نیست که موجب نگرانی و ناامنی میشود بلکه ناامنیهای ناشی از اقتدارگرایی و فقر اقتصادی است که انسانها را به برجسته ساختن مقوله هویت سوق میدهد. من فکر میکنم موضوع هویت یکی از مؤلفههای کلیدی امنیت جامعه است، البته محدود کردن Societal Security به هویت در واقع نوعی تحدید و تقلیل معنایی آن مفهوم است.
همانگونه که گفتم امنیت جامعه در سطوح مختلفی مخدوش میشود. سطح اول تهدید، عبارتست از موجودیت یا هستی یک فرد یا گروه و یا ملت. سطح دوم تهدید، همان تهدید هویت است. هر تحول عادی (مانند کاهش جمعیت ناشی از مهاجرت) یا تحرک عمدی (مانند تبعیض جنسیتی یا تبعیض گروهی) که مایه نگرانی گروه یا گروههایی در جامعه شود، موضوع امنیت جامعه است. گروهها هنگامی احساس امنیت میکنند که هم وجود داشته باشند و هم صدا. وجود داشتن و صدا نداشتن در واقع شرط لازم ولی ناکافی زندگی است. بر این اساس توهین علیه دارندگان شغل خاص (مثلاً پرستاران یا روحانیان)، کم یا خاموش کردن صدای یک گروه (مثلاً دانشگاهیان)، تهدید علیه فیزیک و موجودیت یک گروه (مثلاً قتلهای زنجیرهای زنان) و مواردی از این دست موضوع امنیت جامعه هستند. همانگونه که میبینید به محض اینکه مثلاً پنج زن به شیوه مشابهی به قتل میرسند موجی از نگرانی جامعه زنان یا گروه زنان را در برمیگیرد، یا هنگامی که گزینش، آموزش و سنجش در دانشگاهها مبتذل میشود، دانشگاهیان ـ بهویژه اعضای هیأت علمی مسلط و خوشنام ـ نگران میشوند و افق پیش رو را تیره و تار میبینند، چرا که دانشگاهی حس میکند که حرفه و مرجعیت او تحقیر میشود. تراکم، مداومت و فراگیری این ـ قبیل دغدغهها مایه توقف اجتماعی و افزایش هزینه ارتقای اخلاقی ـ شغلی در جامعه میشود.
پس مولفههای امنیت اجتماعی در جوامع مختلف، متفاوت است؟
دکتر نصری: قالب و چارچوب امنیت اجتماعی ثابت است، اما مضمون آن بسته به تشخیص سیاستگذاران و نخبگان مسئول، قابل تفسیر است. بدین معنا که در غالب امنیت اجتماعی به بقاء و آسایش گروههای جامعه توجه میشود، حال ممکن است در یک جامعه بقای جامعه یا آسایش گروهها بهگونهای خاص تعبیر شود و این تعبیر در جامعه دیگر متفاوت باشد. بسیاری از کشورهای اروپایی در امنیت جامعه به هویت گروهها توجه دارند یا بعضی کشورها- از جمله خود ایران- امنیت اجتماعی را بهگونهای متفاوت اجرا و اعمال میکند.
سوال: آیا این مولفهها همواره ثابت هستند یا دستخوش تغییر م میشوند؟
دکترنصری: همانگونه که عرض کردم با توجه به تجربه، تشخیص و حتی علاقه و منفعت نخبگان، شیوه تمهید و تهدید آسایش اجتماعی متحول میشود و اولویتبندیها در امنیت اجتماعی تغییر مییابد. در بسیاری از کشورها امنیت جامعه به شیوهای نرم افزاری تعریف میشود و پیگیری و تدارک آرامش خاطر جامعه در قبال تحولات طبیعی [مانند زلزله] یا تحرکات عمدی [مانند جنایات سازمان یافته] از حالت سیاسی- امنیتی خارج و کاملاً اجتماعی میشود. بنابراین اجزاء و مولفههای امنیت اجتماعی در کشورهای مختلف و در مقاطع زمانی متفاوت، متحول میشود.
سوال: جناب آقای دکتر، در مورد کاری که اخیراً تمام کردید، توضیح میدهید؟
دکترنصری: بله، پروژه من در واقع مبانی نظری امنیت جامعه است و عنوان دقیق آن «امنیت اجتماعی: مفاهیم، مؤلفهها و نظریهها» است. من پس از مرور تجربه و ادبیات غربیها، مجموعه نظریههای موجود در این زمینه را تشریح کردهام و مؤلفههای مفهومی آن را برشمردهام. کانون و مرکز پژوهش من این است که امنیت جامعه به اطمینان خاطر گروهها مربوط میشود. این اطمینان خاطر بهوسیله موجی از حواس طبیعی و عمدی در معرض تهدید است. موضوع امنیت جامعه، هستی و هویت گروههاست. منبع تهدید علیه هستی و هویت گروهها هم دو دستهاند: دستهای از آنها طبیعی و اجتنابناپذیرند و دستهای دیگر عمدی و هوشمند.
با تشکر از شما، جناب آقای دکتر نصری بهخاطر وقتی که برای این گفتوگو اختصاص دادید.