گزارش هفدهمین نشست مطالعات راهبردی امنیت اجتماعی با عنوان «تحلیلی سیاسی اجتماعی از رخداد های دی ماه ۹۶» با ارائه دکتر جهانبخش ایزدی و در تاریخ سهشنبه ۱۳۹۶/۱۱/۱۷
در این نشست علمی که در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد، در ابتدای جلسه جناب آقای محمدعلی مینایی مدیر گروه پژوهشی جامعه و امنیت و دبیر نشست، با بیان سه سطح در حوزهی مطالعات امنیت اجتماعی، منفعل(passive) که ناظر بر برخورد پلیسی و قضایی است، فعال(active) که ناظر بر پیشگیری از وقوع است، و فرافعال(proactive) که ناظر بر پرداختن به زیر ساخت ها، حدود 85 تا 90 درصد بحث امنیت را در سطح فرافعال دانسته که باید به آن پرداخته شود، چه در جلوگیری از بروز ناامنیها و ناهنجاریها و چه در تولید امنیت و به دست آوردن امنیت برتر. در رخدادهای اخیر نیز، با یک نارضایتی از وضعیت و عملکرد فعلی نظامات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، نارضایتی و اعتراضات مردم با سطح امنیت سخت ترکیب شد و جنبهی نارضایتی و اعتراض به جنبههای شورش و اغتشاش منجر گردید. هدف از این نشست ریشه یابی و واکاوی بنیانهای نارضایتیها در حوزههای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی میباشد.
سپس جناب آقای دکتر جهانبخش ایزدی از اندیشمندان حوزهی مطالعات امنیت به ویژه روابط و امنیت بینالملل، در ابتدای امر با ارائه نظریه هایی به انسجام ذهنی و جهت گیری کلی در جهت فهم آسان تر مسائل پرداختند؛ تا بتوان با مباحث تئوری با یک سطح علمی اتفاقات اخیر را تفسیر و تبیین کرد. ایشان با مهم خواندن سلسله علل این اعتراضات، این اعتراضات را به لحاظ ماهوی متفاوت از اعتراضات پیشین ندانسته (ولی با ویژگی های متفاوت ذکر شده)، و 5 منشاء برای آن خاطر نشان کردند. عوامل خارجی یکی از منشاء های آن نام برده شده که به تعبیر رهبر انقلاب اسلامی «مگس روی زخم نشستن» است و این به این معناست که تا استعداد های داخلی یا همان «زخم» (نظیر فقر، بیکاری، بحران زیست محیطی، فساد، رکود و غیره) وجود داشته باشد، مگس خواهد توانست بر آن بنشیند درنتیجه با افزایش بهبود زخم ها و افزایش مقاومت می توان بر اینگونه مسائل خارجی فائق آمد. همچنین با گرویدن گرایش فضای سیاسی کشور به «قبیله گرایی سیاسی» و یا «فرقه گرایی سیاسی»، که از مختصات این نوع سیاست، قدسیت بخشی به تصمیمات و نفی هر گونه انتقاد، تأکید بر اختلافات و ترجیح مرزبندیهای غیر قابل ترمیم خودی و غیر خودی، عدم تحملپذیری و فقدان مدارا و نارواداری، انتظار اطاعت کورکورانهی اعضا و جامعه، مطلق انگاری در حق بودن و دیگری را باطل دانستن، بروز و ظهور رفتارهای سیاسی افراطی چه چپروانه و چه راستروانه، ایدئولوژی زدگی و خشونتهای عمدتاً کلامی، تشدید منازعه و تضاد اجتماعی و انحصار قدرت و ثروت در دست یک عده رانتخوار، تضعیف هویت ملی و باورهای اصیل فرهنگی و تاریخی کشور، بهرهگیری بی حد و حصر از اعتقادات شیعی برای جاهطلبیهای سیاسی کوتاهمدت، قرینهسازیهای تاریخی و ترویج خرافات و فاصله گرفتن از دانش و استدلال و صنعت بحران، است. وزارت کشور نیز با ارائه گزارشی بعد از حوادث با اذعان به فعالیت دشمنان خارجی، ضعف کارآمدی سازمانها، عدم پاسخگویی و مدیریت ناصحیح افکار عمومی و افزایش مطالبات، را نیز موثر دانست.
در آخر آقای دکتر ایزدی پیامدها، موفقیت ها و شکست های اعتراضات دیماه 96 در دو بخش خارجی و داخلی را برشمردند و شرایط جوامع را به سه دسته تقسیم بندی کردند: جامعهی مردابی، جامعهی گردابی، جامعه برکهای. در شرایط مردابی یک نوع فروپاشی اجتماعی، اقتصادی و اخلاقی رخ می دهد، فساد معمولی شده و حساسیت جامعه به آن کاسته میشود، شبیه آنچه در شوروی یا در برخی کشورهای اقماری افتاد. شرایط گردابی انفجار و گسیختگی است، در این شرایط نه از نظر تئوری و نه اقشار حامی تحول خواه، توان و قدرت لازم برای تغییر ندارد و یک عامل نجاتبخش از خارج میخواهد تا بتواند به این وضعیت پایان دهد زیرا دیگر جامعه به ستوه آمده، شبیه جامعهای که به سقوط صدام، طالبان و یا حتی رضاشاه منجر شد. شرایط برکهای که یک کورسوی امید هست، و در این شرایط وضعیت اصلاح طلبی موقعیت پیدا میکند، قصد و نیت هم تغییر قوانین و ساختارها به معنای کلی آن نیست، این تغییر مبتنی بر نوعی تقویت مدنی و کارآمدی آن است. به نظر جامعهی ما در شرایط برکهای است، یعنی هنوز انتظار هست که سیستم بتواند بر مشکلات تا حدی که منجر به از هم گسیختگی یا فروپاشیدگی نشود مدیریت کند.